

A piece of paper back of an envelop I found in my junk from youth hn my own writing sound like shamloo or commo I shall transliterate it later
گفتم اگر پری بگشایم...بردشتهای گم شده پرواز میکنم.... گفتم اگر که بال وپرم بود پست و فراز را ز زبر سايه ميزدم "تا اوج و کوه گردشِ شهباز ميکنم" گفتم اگر که پربگشايم برپهندشت گمشده سايهء بالم را ميگسترم چو سايهء سيمرغ اما چو بال گشودم "پرواز گاه من قفسم بود" در اوج کوه گفتم پلنگ وار چنگ در اندازم تاسایه ستاره بزیرآرم از غرشم به قلهء مغرور بر کوه و دشت لرزه در اندازم اما دريغ چون به اوج رسيدم "فريادگاه من نفسم بود" اوون قدیما ده پرواز میکنم
No comments:
Post a Comment