گفتم اگر پری بگشایم...بردشتهای گم شده پرواز میکنم.... گفتم اگر که بال وپرم بود پست و فراز را ز زبر سايه ميزدم "تا اوج و کوه گردشِ شهباز ميکنم" گفتم اگر که پربگشايم برپهندشت گمشده سايهء بالم را ميگسترم چو سايهء سيمرغ اما چو بال گشودم "پرواز گاه من قفسم بود" در اوج کوه گفتم پلنگ وار چنگ در اندازم تاسایه ستاره بزیرآرم از غرشم به قلهء مغرور بر کوه و دشت لرزه در اندازم اما دريغ چون به اوج رسيدم "فريادگاه من نفسم بود" اوون قدیما ده پرواز میکنم
September 3, 2013
September 2, 2013
Sepideh Raissadat & Mezrab Ensemble - Tasnif "Ey Baghban"
ای شیر پیـــــر بسته بزنجیـــــر......
برای پيرِ احمد آبادی محمد مصدق...از زنده یاد م. امیــــــــد
آفتاب بان
این شیر پیـــــر بسته بزنجیـــــر
آن سروِ راست قامتِ تاریــــخ
پُشتی خمیده از غمِ میهن
درکور و سوت غروبِ دهکده تنها نشسته بود
و پشتِ کوهسار غفلت و نادانی... آنجا
که آفتاب هم از خواب
بيدار می نشست
گمگشته کاروان را –تا مرز آفتاب
ره مينمود
***
اما دریغ دریغ ز طوفان-کز سوی کوهساربرآمد
برباد داد و دربود و فنا کرد وآن کِشته ها به بار نیامد ..!
د یری گذ شت و این شب پا یا.. با یک ستاره چو پار نیامد
ناباوران به تیره ی ژرفش با فریب فجر
کان صبــــــح زرنگار نیامد
و پير زالِفجرِ فریبِ دهر
اين غربتی به تیغ هندی ِتازی
از گردِ قرنِ بی سوار درآمد
سی ام تير ماه
خلیل آذرخش
Subscribe to:
Posts (Atom)
چشم انداز
ما هیچ مانگا ه
Search This Blog
On this b-loging businessُ.
It has been a while since I wrote any thing that I did not have an audience in mind or better yet did not know who might read or not and what for. Concentrating on Poetry and free style format stream of consciousness is what I HAVE IN MIND LIKE YOUR JOURNAL OR DAIRY. IN BOTH FARSI AND ENGLISH. LET FREEDOM evolve.